نداند رسم یاری بی‌وفا یاری از رهی معیری غزل 11

رهی معیری

آثار رهی معیری

رهی معیری

نداند رسم یاری بی‌وفا یاری که من دارم

1 نداند رسم یاری بی‌وفا یاری که من دارم به آزار دلم کوشد دل‌آزاری که من دارم

2 وگر دل را به صد خواری رهانم از گرفتاری دل‌آزاری دگر جوید دل زاری که من دارم

3 به خاک من نیفتد سایه سرو بلند او ببین کوتاهی بخت نگونساری که من دارم

4 گهی خاری کشم از پا گهی دستی زنم بر سر به کوی دل‌فریبان این بود کاری که من دارم

5 دل رنجور من از سینه هردم می‌رود سویی ز بستر می‌گریزد طفل بیماری که من دارم

6 ز پند هم‌نشین درد جگرسوزم فزون‌تر شد هلاکم می‌کند آخر پرستاری که من دارم

7 رهی آن مه به سوی من به چشم دیگران بیند نداند قیمت یوسف خریداری که من دارم

عکس نوشته
کامنت
comment