- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 نداند رسم یاری بیوفا یاری که من دارم به آزار دلم کوشد دلآزاری که من دارم
2 وگر دل را به صد خواری رهانم از گرفتاری دلآزاری دگر جوید دل زاری که من دارم
3 به خاک من نیفتد سایه سرو بلند او ببین کوتاهی بخت نگونساری که من دارم
4 گهی خاری کشم از پا گهی دستی زنم بر سر به کوی دلفریبان این بود کاری که من دارم
5 دل رنجور من از سینه هردم میرود سویی ز بستر میگریزد طفل بیماری که من دارم
6 ز پند همنشین درد جگرسوزم فزونتر شد هلاکم میکند آخر پرستاری که من دارم
7 رهی آن مه به سوی من به چشم دیگران بیند نداند قیمت یوسف خریداری که من دارم