ندانی اگر از حکیم نزاری قهستانی دستورنامه 38

حکیم نزاری قهستانی

حکیم نزاری قهستانی

حکیم نزاری قهستانی

ندانی اگر هیچ بویی بری

1 ندانی اگر هیچ بویی بری مقامات میخوارگان سرسری

2 کسانی که در بی‌خودی دم زنند جهانی به یک جرعه برهم زنند

3 زمستان حق پرس اسرارِ می که افسرده بیرون نبردست پی

4 چو در می تلف کردگان ذوق نیست دل افسردگان را سر شوق نیست

5 حذر کن زمستان که رندی به گاه دو عالم بسوزد به یک برق آه

6 ز مستان به ظاهر چه بینند باز همه آن که زیشان کنند احتراز

7 ز بیرون خرابی شناسند و بس کمالی دهد از درون هر نفس

8 برون گر خرابی و ویرانی است درون سر به سر گنج پنهانی است

9 خرابی مردان اگر ننگری ز هر کنج گنجی برون آوری

10 میازار دل‌های مستان مست که سرها ببرند بی تیغ و دست

عکس نوشته
کامنت
comment