- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 منت نکشد همّتم از دست دعایی زد غیرت من هر دو جهان را سرپایی
2 غم پرده در و صبر ز ما گوشه گرفته ست ای مطرب کوته نفس آواز رسایی
3 گر زیر فلک تنگ شود دامن دل هست از دل نفسی تا بکشم نیست فضایی
4 با عشق چه پاید خس و خاشاک وجودم؟ این شعله مبادا که کند نشو و نمایی
5 خوش خرقه ی سالوس به ما تنگ گرفته ست ای چاک گریبان دل، امروز کجایی؟
6 در کوی تو چون شعله که از طور کشد سر از نالهٔ عشّاق بلند است نوایی
7 داده ست غمت رخصت شبگیر به آهم شاید رسد این قاصد بی درد به جایی
8 خود کیست حزین تا که ازو رنجه کنی دل؟ دریوزه پرست نگهی، عشوه گدایی