-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 دل ز خوبان نکشد جز سوی آن سرو بلند وه که خون شد جگرم زین دل دشوار پسوند
2 رنج بی فایده چندین مکش ای خواجه حکیم کی بود مرهم داغ تو مرا فایده مند
3 هر درختی که دلم در چمن عیش نشاند تندباد غمت آمد همه از بیخ بکند
4 خنده غنچه بود وقت گل از گریه ابر گریه من نگر ای غنچه سیراب و بخند
5 خط شبرنگ تو دودی ست کز آتش برخاست چون پی چشم بدان خال سیه سوخت سپند
6 من نیم آن که کشم از خط سودای تو سر گر چه سازند جدا چون قلمم بند ز بند
7 کی رسد دست به مشکین رسنت جامی را همتش گر چه بر اوج فلک انداخت کمند