جامی

جامی

جامی
جامی

دل ز خوبان نکشد جز سوی آن سرو بلند از جامی غزل 264

غزل 264 ام از 3391 فاتحة الشباب - غزلیات

دل ز خوبان نکشد جز سوی آن سرو بلند

1 دل ز خوبان نکشد جز سوی آن سرو بلند وه که خون شد جگرم زین دل دشوار پسوند

2 رنج بی فایده چندین مکش ای خواجه حکیم کی بود مرهم داغ تو مرا فایده مند

3 هر درختی که دلم در چمن عیش نشاند تندباد غمت آمد همه از بیخ بکند

4 خنده غنچه بود وقت گل از گریه ابر گریه من نگر ای غنچه سیراب و بخند

5 خط شبرنگ تو دودی ست کز آتش برخاست چون پی چشم بدان خال سیه سوخت سپند

6 من نیم آن که کشم از خط سودای تو سر گر چه سازند جدا چون قلمم بند ز بند

7 کی رسد دست به مشکین رسنت جامی را همتش گر چه بر اوج فلک انداخت کمند

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر دل ز خوبان نکشد جز سوی آن سرو بلند

شاعر شعر دل ز خوبان نکشد جز سوی آن سرو بلند چه کسی است ؟

شاعر شعر دل ز خوبان نکشد جز سوی آن سرو بلند جامی می باشد.

شعر دل ز خوبان نکشد جز سوی آن سرو بلند در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 9 سروده شده است.

قالب شعر دل ز خوبان نکشد جز سوی آن سرو بلند چیست ؟

قالب شعر دل ز خوبان نکشد جز سوی آن سرو بلند غزل است

مضمون اصلی شعر دل ز خوبان نکشد جز سوی آن سرو بلند چیست؟

این شعر در دسته‌بندی پندآموز, شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عاشقانه, غمگین, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن پندآموز, شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عاشقانه, غمگین, می‌نوشی است.
ویدیویی