پیش هر کس شکوه از گردون دون پرور از سعیدا غزل 530

سعیدا

سعیدا

سعیدا

پیش هر کس شکوه از گردون دون پرور مکن

1 پیش هر کس شکوه از گردون دون پرور مکن دفتر جمع دل غمدیده را ابتر مکن

2 عمرها شد ای خضر منت ز حیوان می کشی لب تر از آب بقا تا زنده ای دیگر مکن

3 در پی دنیا که آخر خشک لب خواهی گذشت ز آبروی خویشتن هر دم جبین را تر مکن

4 چون زمین فرش است آخر اولش باید گزید خشت خواهد گشت بالین تکیه بر بستر مکن

5 تا نگیری کام از آن لب تا نبینی روی دوست التفاتی با بهشت و چشمهٔ کوثر مکن

6 باش عریان را حال پوشیده دار از اهل قال ترک سر را پیش هر بی پا و سر افسر مکن

7 باش آن طوری که هستی در نظرها آشکار همچو شیطان جامهٔ تلبیس را در بر مکن

8 راه عشق است ای سعیدا هر قدم خوف است [و] بیم چون جرس از پردلی‌ها شور و افغان سر مکن

عکس نوشته
کامنت
comment
بنر