1 خامش نشود همی ز غلغل بلبل بشنو که خوش آیدت ز بلبل غلغل
2 ای دو لب تو گل و دو رخسار تو گل مل ده بر گل که خوش بود بر گل مل
1 گه وداع بت من مرا کنار گرفت بدان کنار دلم ساعتی قرار گرفت
2 وصال آن بت صورت همی نبست مرا بدان زمان که مرا تنگ در کنار گرفت
1 شد مشک شب چو عنبر اشهب شد در شبه عقیق مرکب
2 زان بیم کافتاب زند تیغ لرزان شده ز گردون کوکب