- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 سر ما را نرسد اینکه به پای تو رسد گر رسد دیده بروی تو برای تو رسد
2 بر دل و جان چو غم و درد نو سازند نصیب جگر سوخته را داغ جفای تو رسد
3 بعد صد ساله جفا با من از بار جدا گر کند عمر وفا بوی وفای تو رسد
4 زاهد از بیم بلا سر به دعا کرد فرو عاشقان روی به بالا که بلای تو رسد
5 درد ما را نرسد مرهم و درمان ز طبیب گر رسد دارویی از دارشفای تو رسد
6 بر درت می کندم منع ز دریوزه رقیب سگ نخواهد که نصیبی بگدای تو رسد
7 حاجت حلقه زدن نیست درین باب کمال این قدر بس که به آن گوش دعای تو رسد