- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 دست در روزگار مینشود پای عمر استوارمینشود
2 شاهد خوب صورتست امل در دل و دیده خوار مینشود
3 روز شادی چو راز گردونست لاجرم آشکار مینشود
4 هیچ غم را کران نمیبینم تا دو چشمم چهار مینشود
5 پای برجای نیست حاصل دهر عشق از آن پایدار مینشود
6 هیچ امسال دیدهای هرگز که دگر سال پار مینشود
7 پر شد از خون دل کنار زمین واسمان دلفکار مینشود
8 شاد میزی که در عروسی دهر رنگ چندین به کار مینشود
9 یک تسلیست وان تسلی آنک مرگ در اختیار مینشود
10 خرم آنکس که نیست بر سر خاک تا چنین خاکسار مینشود
11 انوری در میان این احوال هیچکس بر کنار مینشود