1 این بادیهٔ تو را سری پیدا نه پختن طمعِ وصل تو جز سودا نه
2 جان عاشقِ تو، ولیک جان اینجا نه تو در دلِ ما ولیک دل با ما نه
اولین نفری باشید که نظر میدهید ✨
1 لعل گلرنگت شکربار آمدست قسم من زان گل همه خار آمدست
2 گو لبت بر من جهان بفروش ازانک صد جهان جانش خریدار آمدست
1 تا چشم برندوزی از هرچه در جهان است در چشم دل نیاید چیزی که مغز جان است
2 در عشق درد خود را هرگز کران نبینی زیرا که عشق جانان دریای بیکران است
1 ترا در علم معنی راه دادند بدستت پنجهٔ الله دادند
2 ترا از شیر رحمت پروریدند براه چرخ قدرت آوریدند
شماره موبایل خود را وارد کنید:
کد ارسالشده به
دیدگاهها **