- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 نخورم زخم در آن کوچه که مرهم باشد نشوم کشته در آن شهر که ماتم باشد
2 خجل آن کشته که چون تیغ کشد غمزهٔ دوست احتیاجش به دم عیسی مریم باشد
3 گفت و گوهای حکیمانه نیالاید عشق واگذارید که این نکته مسلّم باشد
4 عقل را کرده ام از مغلطه خاموش، بلی خرقهٔ بی ادبان است که ملزم باشد
5 عرفی از گریه نیاساید توفان، برخیز جم و کی نیست که او را غم عالم باشد