1 در شیوه عشق بیش ازین کم نزنم ور دل ببرد دو دیده بر هم نزنم
2 عهدی دارم که در غم فرقت یار گر جان برود تن زنم و دم نزنم
اولین نفری باشید که نظر میدهید
این شعر چه حسی در تو زنده کرد؟ برداشتت رو بنویس، تعبیرت رو بگو، یا پرسشی که در ذهنت اومده رو مطرح کن.
1 کام روان باد دل شهریار بر همه کافی به جهان کامگار
2 عز فلک داور او رنگ بخش حرز ملک خسرو دیهیم دار
1 نامزد غمی ز دهر ای دل سر گرفته هان زیر میا نه خوش نشین چون غم تست بیکران
2 صدمه آه من ببین سوخته چنبر فلک لؤلؤ روی من نگر ساخته گنج شایگان
1 چون ترا غالیه بر گرد رقم ریخته اند بر زر روی من از اشگ درم ریخته اند
2 تا رقم زد خط رخسار ترا کاتب صنع عاشقان روح بر آن شکل رقم ریخته اند
شماره موبایل خود را وارد کنید:
کد ارسالشده به