لطف با دوست نه با خصم از آشفتهٔ شیرازی غزل 1168

آشفتهٔ شیرازی

آشفتهٔ شیرازی

آشفتهٔ شیرازی

لطف با دوست نه با خصم مدارا نکنی

1 لطف با دوست نه با خصم مدارا نکنی خون این هر دو بریزی و مهابا نکنی

2 عاشقان راست دم و راست رو و جانبازند قتل این قوم خطا باشد و هان تا نکنی

3 دل ما خسته و رنجور دو چشمت بیمار معجز عیسویت هست و مداوا نکنی

4 بیکران بحه عشق ارچه بسی طوفان زاست نوح با تست سفر از چه بدریا نکنی

5 خوبرویان جهان دوست کش و دشمن دوست دگران کرده گر اینکار تو آنها نکنی

6 طلب ار میکنی اکسیر مراد ای درویش غیر خاک در میخانه تمنا نکنی

7 در میخانه بود کعبه اصحاب صفا سجده ای طالب مقصود جز آنجا نکنی

8 در سوایدی تو آشفته چو سودای علیست سود خواهی تو علاج از پی سودا نکنی

عکس نوشته
کامنت
comment