ره نباشد در حریم از حکیم نزاری قهستانی غزل 25

حکیم نزاری قهستانی

آثار حکیم نزاری قهستانی

حکیم نزاری قهستانی

ره نباشد در حریم عشق هر اوباش را

1 ره نباشد در حریم عشق هر اوباش را طاقت خورشید ناممکن بود خفاش را

2 پادشاهی نیست جز درویشی و آزادگی پس میسر نیست هفت اقلیم جز قلاش را

3 گر تفرج می‌کنی باری بیا طوفی بکن عالم دردی کشان بی غم خوش باش را

4 دور باش از اهل دنیا زان که نا ایمن بود روزگار از خوف سلطان حاجب و فراش را

5 نیک خواه و نیک باش و نیک بین و نیک دان چون قلم رفته ست بر لوح ازل نقاش را

6 دم مزن با نفس ناقص مشورت با عقل کن مرد عاقل کی به نامحرم برد کنکاش را

7 سینه خالی کن نزاری تا فرود آید ملک گر نه کی بتوان کشیدن کینه و پرخاش را

8 آتش خشمت بریزد آب روی ایمن مباش آب جوی است آب رویت در نظر فحاش را

عکس نوشته
کامنت
comment