-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 دل را حضور نیست دمی بی حضور او خرم دلی که شاد بود با سرور او
2 پویندگان وادی ایمن توقُّفی باشد که لمعه ای بدرخشید ز نور او
3 سالک به اهتمام ارادت وصال یافت موسی و ذرّه ای ز تجلّی و طور او
4 درس زبور عشق به عشّاق می دهند داوود را ترنّم زیر زبور او
5 آن را که در بهشت لقا وعده کرده اند او را چه التفات به حور و قصور او
6 اسرار دنیوی چه متاعیست پر غرور هان تا مگر نفریبد غرور او
7 ابن حسام تا نشوی ملتغت به غیر پرهیز کن ز آتش قهر غیور او