جامی

جامی

جامی
جامی

خورده دانی گفت با وامق به از جامی هفت اورنگ 59

هفت اورنگ 59 ام از 3391 سلامان و ابسال

خورده دانی گفت با وامق به راز

1 خورده دانی گفت با وامق به راز کای ز داغ عشق عذرا در گداز

2 می بری عمری به سر در جست و جوی چیست مقصودت ز جست و جو بگوی

3 گفت مقصود آنکه با عذرا به هم روی خویش اندر یکی صحرا نهم

4 در میان بادیه گیرم وطن بر سر یک چشمه باشم خیمه زن

5 دوست زانجا دور و دشمن نیز هم جان ز خلق آسوده و تن نیز هم

6 گر روم هر سو دو صد فرسنگ بیش نایدم از آدمی دیار پیش

7 دیده گردد مو به مو اعضای من قبله رویم شود عذرای من

8 با هزاران دیده رو سویش کنم تا ابد نظاره رویش کنم

9 بلکه از نظاره هم یکسو شوم وز دویی آزاد گردم او شوم

10 تا دویی باقی بود دوری بود جان اسیر داغ مهجوری بود

11 چون نهد عاشق به کوی وصل گام جز یکی می در نگنجد والسلام

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر خورده دانی گفت با وامق به راز

شاعر شعر خورده دانی گفت با وامق به راز چه کسی است ؟

شاعر شعر خورده دانی گفت با وامق به راز جامی می باشد.

شعر خورده دانی گفت با وامق به راز در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 9 سروده شده است.

قالب شعر خورده دانی گفت با وامق به راز چیست ؟

قالب شعر خورده دانی گفت با وامق به راز هفت اورنگ است

مضمون اصلی شعر خورده دانی گفت با وامق به راز چیست؟

این شعر در دسته‌بندی شعر فارسی, شعر کوتاه, عارفانه, عاشقانه, مرگ, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن شعر فارسی, شعر کوتاه, عارفانه, عاشقانه, مرگ, می‌نوشی است.