- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 دام زلف تو به هر حلقه، طنابی دارد چشم مست تو به هر گوشه، خرابی دارد
2 نرگس مست خوشت، گر چه چو من بیمار است ای خوشا نرگس مست تو که خوابی دارد
3 رسن زلف تو در رشته جان من و شمع هر یک از آتش رخسار تو، تابی دارد
4 خونم ازدیده از آن ریخت که تا ظن نبری که برش مردم صاحب نظر آبی دارد
5 حال ضعف دل سودازده خود، به طبیب گفت سلمان و تمنای جوابی دارد