- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 مکن اعتماد ای پسر بر شراب ز سلطان بیدادگر اجتناب
2 می ار بشنوی این نصیحت زمن عجب پهلوانیست لشکر شکن
3 نماید گه تاختن اندکی پراکنده از هر طرف یک یکی
4 تو پس گیرهی او کنی بیدرنگ برو تازی و او نهاستد به جنگ
5 هزیمت کند تا تو خیره شوی تو خود بر عقب خیره روی
6 کمین کرده باشد سواری هزار همه امتحان کردهی کارزار
7 چوپیش کمین گه رسی ناگهان همه راست گیرند بر تو عنان
8 چو نخجیرت اندر میان آورند ازین سو کشندت وزان سو برند
9 بترس از کمین کردگان زینهار حذر کردن از خصم واجب شمار