-
لایک
-
ذخیره
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
- سوالات متداول
- شاعر
- عکس نوشته
1 هیچ می دانی در آن حضرت کیان را بار هست من نمی دانم و لیکن هم چو من بسیار هست
2 دیده می باید که بیند رویِ سلطان روزِ بار با لله ار کوه احد را طاقت دیدار هست
3 هیچ دیگر نیست الّا او و لیکن دیده کو شاید ار کژ دیده را بر دیده ور انکار هست
4 یارِ ناهموار گو تشنیع میزن! باک نیست خود ملامت از پیِ صاحب دلان هم وار هست
5 ضّدِ آدم بیش ابلیسی نبود و این زمان صد هزار ابلیسِ آدم رویِ دعوی دار هست
6 حقّ و باطل در برابر می نماید ز ابتدا با سبک روحان گرانی در میان ناچار هست
7 گرچه باطل را وجودی معنوی در اصل نیست ور به دعوی لا نسلّم می کنی پندار هست
8 چون وجودت رویِ امکان در عدم دارد چه سود کار کن این جا کزین جا تا بدان جا کار هست
9 راهِ خودبینان مرو زنهار بنگر پیش و پس امتحان کن تا جهنّم هم برین هنجار هست
10 رمز می گوید نزاری می زند پشکی به غمز عاقبت هم بشنود در خانه گر دیّار هست