- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 با اسیران ای رقیب آغاز بدخویی مکن تلخ کردی عیش ما چندین ترشرویی مکن
2 در حق ما گر بد اندیشد رقیب از خوی بد تو رخ نیکوی خود بین غیر نیکویی مکن
3 ای خوش آن شبها که پایت را کنم بر دیده جا تو کشی از ناز پا سوی خود و گویی مکن
4 از تو بوی جان دمد وز باد بستان بوی گل بیش ازین گو پیش تو اظهار خوشبویی مکن
5 زان دو ساعد پنجه صبر مرا برتافتی ناتوانم با من اینسان سخت بازویی مکن
6 کس نمی بینم که سحر چشم تو خوابش نبست بیش ازین آن شوخ را تعلیم جادویی مکن
7 رسم تو دلجویی آمد این زمان کاندر رهت نقد دل گم کرد جامی ترک دلجویی مکن