رسوا شدهٔ عشق تو را چاره از حزین لاهیجی غزل 312

حزین لاهیجی

آثار حزین لاهیجی

حزین لاهیجی

رسوا شدهٔ عشق تو را چاره نکو نیست

1 رسوا شدهٔ عشق تو را چاره نکو نیست چاک جگر صبح سزاوار رفو نیست

2 الوان نعم مائدهٔ عشق کشیده ست آن زهر کدام است که ما را به گلو نیست؟

3 در بیعت پیران خرابات فتوح است خالی بود آن دست که در دست سبو نیست

4 از برگ و بر عاریت آزرده دماغم گر رنگ بود با گل این باغچه، بو نیست

5 از گرد و غبار هوس، اندام فرو شوی فرداست که این آب سبک سیر به جو نیست

6 این بادهٔ پر زور که پیمانهٔ دل راست در حوصله طاقت هر جام و سبو نیست

7 ای خضر بیا جرعه ای از جام حزین کش این شیرهٔ جان است به هر چشمه و جو نیست

عکس نوشته
کامنت
comment