- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 گشاد گنج جواهر به بوستان ژاله به فرش سرو و سمن شد گهرفشان ژاله
2 گسست سبحه روحانیان که سوی زمین فتد چو مهره تسبیح از آسمان ژاله
3 میان شاخ و شکوفه خوش اجتماعی بود که سنگ تفرقه انداخت در میان ژاله
4 گرفت بچه طوطی همه بساط چمن چو طوطی فلک انداخت بیضه سان ژاله
5 دراز کرد در اوصاف گل زبان سوسن ز غیرتش گره افکند بر زبان ژاله
6 گهر ز بحر شود زاده عکس آن بنگر چو سیلها کند از هر طرف روان ژاله
7 چو عاشقی که زند سنگریزه بر معشوق به باغ شاهد گل را کند نشان ژاله
8 دکان شیشه گر است از حباب آب شمر که سنگ می فکند سوی آن دکان ژاله
9 چو بوته ایست سرخ لاله کش هر دم پی گداز نهد سیم در دهان ژاله
10 کلام مدعی و جامی آن زمان که شود در امتحان گهر رشته بیان ژاله
11 بود دو قطره نازل شده ز فیض سحاب که گردد این به مثل در ناب و آن ژاله