- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 بمیرو تا نبود هم نفس مزن نفسی که مرگ بهتر از این زندگی بود به بسی
2 چو با کسی نبود عهد روزگار عزیز هباست گر همه عمری بود اگر نفسی
3 تو زاهدی و منم فاسقی چه میگویی کدام به تو به خود می روی و من به کسی
4 به صدر خاص به خاصی توان رسید بلی که عشق گوهر خاص است و عقل عام خسی
5 به گوش جان بشنو صور حق نه هم چو خران که مولعند به بانگ میان تهی جرسی
6 از آن قبل هوس روی دوست می کندم که آدمی بچه را چاره نیست از هوسی
7 مرا کی ام که تمنای وصل دوست بود کجا به دولت عنقا رسد چو من مگسی
8 نزاریا برو و دامنی به دست آور که کس بدو نرسیده ست جز به دسترسی