1 گفتی که کی آمد و کجا بود و کجاست؟ چندین حیرت در رهت ای دوست چراست؟
2 آن همچو من و تو استحالت نکند کژ می نگری از آن نمی بینی راست
1 جای گنج است کنج خانهٔ ما نقد وقت است در خزانة ما
2 راح بستان که روح قدس به فخر می نهد سر بر آستانهٔ ما
1 از من چه شد که یاد نیامد حبیب را مردم ز درد و نیست غم من طبیب را
2 گو رنجه کن قدم به عیادت که خوب روی نبود بدیع اگر بنوازد غریب را
1 چنان به روی خود آشفته کرده ای ما را که گل بنانِ چمن بلبلانِ شیدا را
2 قیامتی دگرآخر به فتنه برمفزای مکن به سرمه سیه چشمِ شوخِ شهلا را
شماره موبایل خود را وارد کنید:
کد ارسالشده به