جامی

جامی

جامی
جامی

دی چو دید آن مه مرا از راه گردیدن از جامی غزل 332

غزل 332 ام از 3391 فاتحة الشباب - غزلیات

دی چو دید آن مه مرا از راه گردیدن چه بود

  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
  • 6
  • 7

1 دی چو دید آن مه مرا از راه گردیدن چه بود وان روان بگذشتن آنگه باز پس دیدن چه بود

2 با رفیقان گر نه رمزی داشت از من در میان آن اشارت کردن پنهان و خندیدن چه بود

3 بی دلی می گفت دی کان ماه را خانه کجاست من ز غیرت سوختم کان خانه پرسیدن چه بود

4 بر نشان پای او سازم بهانه سجده را تا نگوید کس که رخ بر خاک مالیدن چه بود

5 گر نه آخر در دلش جا کرد قول مدعی بی گناه از عاشق بیچاره رنجیدن چه بود

6 من نیاسودم ز ناله دوش وآن بدخو نگفت شب همه شب بر سر این کوی نالیدن چه بود

7 جامی آخر زان جوان بازیچه طفلان شدی خود بگو پیرانه سر این عشق ورزیدن چه بود

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر دی چو دید آن مه مرا از راه گردیدن چه بود

شاعر شعر دی چو دید آن مه مرا از راه گردیدن چه بود چه کسی است ؟

شاعر شعر دی چو دید آن مه مرا از راه گردیدن چه بود جامی می باشد.

شعر دی چو دید آن مه مرا از راه گردیدن چه بود در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 9 سروده شده است.

قالب شعر دی چو دید آن مه مرا از راه گردیدن چه بود چیست ؟

قالب شعر دی چو دید آن مه مرا از راه گردیدن چه بود غزل است

مضمون اصلی شعر دی چو دید آن مه مرا از راه گردیدن چه بود چیست؟

این شعر در دسته‌بندی شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عاشقانه, مرگ, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عاشقانه, مرگ, می‌نوشی است.