-
لایک
-
ذخیره
- سوالات متداول
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 دی باد چو بوی تو ز بزم دگر آورد چون مجمرم از کاسهٔ سر دود برآورد
2 از داغ جنون من مجنون خبری داشت هر لاله که سر از سرخاکم به درآورد
3 شیرین قدری رخش وفا راند که فرهاد با کوه غمش دست به جان در کمر آورد
4 در بادیه سیل مژهام خار دمایند تا ناقهٔ او بر من مسکین گذر آورد
5 هرچند فلک طرح جفا بیشتر انداخت در وادی عشق تو مرا بیشتر آورد
6 امید که از شاخ وصالت نخورد بر ای نخل مراد آن که مرا از تو برآورد
7 بر محتشم از چشم خوشت چون نظر افتاد خوش حوصلهای داشت که تاب نظر آورد