تنم چو روح سبک گشته در هوای لطیف از سعیدا غزل 421

تنم چو روح سبک گشته در هوای لطیف

1 تنم چو روح سبک گشته در هوای لطیف ز بوی خویش چو گل کرده ام غذای لطیف

2 خیال روی تو آرام دیده و دل ماست به درد چشم نسازد بجز دوای لطیف

3 اگرچه غنچهٔ گل در قبای ناز، خوش است خوش است قامت سرو تو در عبای لطیف

4 لطیف را سر و برگی به دردمندان نیست مگر به داد سعیدا رسد خدای لطیف

عکس نوشته
کامنت
comment