- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 مرا دی یاسمن پیغام دادست به تو ای صاحب و صدر یگانه
2 ز هر نوعی سخن گفتست پنهان غرض را درج کرده در میانه
3 چه فرمایی کنون پیغام او را به سمع تو رساند بنده یانه
4 مرا گفتست فردا کاتش صبح زند از کورهٔ مشرق زبانه
5 بگو او را که میگوید فلانی که ای خلقت چو جودت بیکرانه
6 چو در سالی مرا ده روز افزون نباشد نوبت از گشت زمانه
7 پس از ده روز خود تاخیر کردم شوم تا سال دیگر آفسانه
8 کنون درخواستی دارم ز خلقت همانا ناورد با من بهانه
9 دو روزک نیز در صحن چمن آی بگو تا مطرب آرند و چغانه
10 به زیر سایهٔ گل شادمان باش مرا از لطف خود کن شادمانه
11 چون من بهر تو آیم خوب نبود من اندر باغ و تو در تاب خانه