-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 ای دلستان چرا دل ما را نمی دهی دل را به شست زلف سیه جا نمی دهی
2 کردی به زلف و خال مرا خان و مان سیاه از آن علاج ماده سودا نمی دهی
3 آخر ز روی لطف چرا ای طبیب من کشتی مرا به درد و مداوا نمی دهی
4 کام دل حزین من آسان بود تو را مشکل در آنکه کام دل ما نمی دهی
5 نی آنکه دستگاه نداری به وصل من داری ولی مراد به عمدا نمی دهی
6 دل را به چشم شوخ تو دادم شبی نهان بردی دلم به چیرگی و وا نمی دهی
7 ای گل شکفته ای تو به بستان حسن و ناز از رخ مراد بلبل شیدا نمی دهی
8 دادی زکات حسن و جوانی به هرکسی ای پادشاه حسن گدا را نمی دهی
9 کردی جهان خراب وز لب کام این جهان گفتی دهم به زودی و گویا نمی دهی