- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 دل پی دلدار رفت و دیده چو این حال دید اشک به دندان گرفت دامن و در پی دوید
2 دید میان دل و دیده که خونست اشک جست برون ز میان، رفت و کناری گزید
3 هر دو جهان دل به باد، که خواهد مگر از طرف آن بهار، بوی هوایی دمید
4 مقصد و مقصود دل، جز دهن تنگ او نیست دریغا که هست، مقصد دل ناپدید!
5 گر تو چو شمعم کشی، از تو نخواهم نشست ور تو به تیغم زنی، از تو نخاوهم برید
6 از می و مطرب مکن، مدعیا منع من تا غزلیتر بود، قول تو خواهم شنید
7 بر در ارباب دل، از در رحمت در آی کانکه به جایی رسید، از در رحمت رسید
8 فتح رفیق کلید، دانی سلمان چراست؟ کز بن دندان کند، خدمت در چون کلید