- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 دلا تو تا به غم عشق در جهان باشی میان خلق جهان بی سخن چو جان باشی
2 چو نرگسم شده بیمار تا به کی با ما چو سوسن ای بت مهروی ده زبان باشی
3 اگر ز نسل بنی آدمی بگو آخر چرا ز دیده ی ما چون پری نهان باشی
4 ز حد گذشت مرا شرح حال عشق ای دل قلم صفت تو ز غم چند سر دوان باشی
5 نگار خوش به سر ناز بالش امید به خواب خوش تو چرا سر بر آستان باشی
6 فراغتیست تو را از جهان بگو تا چند مدام بر سر بازار داستان باشی
7 هزار جان به فدایت کنم من از سر شوق میان باغ دل من تو چون روان باشی