دلا با عشق اگر سازی از جهان ملک خاتون غزل 271

جهان ملک خاتون

جهان ملک خاتون

جهان ملک خاتون

دلا با عشق اگر سازی عجب نیست

1 دلا با عشق اگر سازی عجب نیست وگر در عشق سر بازی عجب نیست

2 چو جان دارم من اندر مهربانی اگر با ما تو در سازی عجب نیست

3 اگرچه در گلستان سرو نازی به بالایت اگر نازی عجب نیست

4 اگر با بنده در سازی خدا را چه باشد از تو دمسازی عجب نیست

5 تو سلطانی و شاهانت غلامند به لطفم گر تو بنوازی عجب نیست

6 کبوتروار صید عشق گشتم ز مرغ عشق شهبازی عجب نیست

7 به دل گفتم گرفتاری به زلفش به بندش گفت جان بازی عجب نیست

8 ز تاب روی آن خورشید پیکر اگر چون موم بگدازی عجب نیست

9 صبا گر حال من گویی به یارم جهان را محرم رازی عجب نیست

عکس نوشته
کامنت
comment