-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 دلا به کسب سعادت چرا شتاب نداری غم جوانی و پیری و به هیچ باب نداری
2 چه شد تو را که محبان تام وقت و تو تنها خیال رحلت از این منزل خراب نداری
3 متاع عمر عزیز تو صرف شد به بطالت به روزگار بجز میل خورد و خواب نداری
4 ز ارتکاب معاصی همیشه بیخود و مستی خبر ز دوزخ و هنگامه عذاب نداری
5 به خون بیگنهان بیحساب پنجه میالای عجب که واهمه از موقف حساب نداری
6 چگونه صبر کنی در جزا به آتش دوزخ در این جهان که دمی تاب آفتاب نداری
7 که داده است تو را در زمانه این همه جرات که میکنی گنه و خوف از عقاب نداری
8 برای زادره (صامت) ای سرشک شتابی بدا بحال تو ای دیده از چه آب نداری