1 دلا، تا توان مهر گیتی مورز که تیغ سیاست به کینت کشد
2 مشو غره، گر ابلق چرخ را قضا و قدر زیر زینت کشد
3 گرفتم که بر آسمان رفتهای عجل عاقبت بر زمینت کشد
1 گفتگوی عقل در خاطر فرو ناید مرا بنده سلطان عشقم، تا چه فرماید مرا؟
2 بسکه کردم گریه پیش مردم و سودی نداشت بعد ازین بر گریه خود خنده میآید مرا
1 هست آرزوی کشتن آن تند خو مرا گر او نکشت، می کشد این آرزو مرا
2 جان من از جدایی آن مه بلب رسید ای وای! گر فلک نرساند باو مرا
1 ز باغ عمر عجب سرو قامتی برخاست بگو که: در همه عالم قیامتی برخاست
2 سمند عشق بهر منزلی، که جولان کرد غبار فتنه ز گرد ملامتی برخاست