1 دلا رمز حیات از غنچه دریاب حقیقت در مجازش بی حجاب است
2 ز خاک تیره میروید ولیکن نگاهش بر شعاع آفتاب است
1 عجم بحریست ناپیدا کناری که در وی گوهر الماس رنگ است
2 ولیکن من نرانم کشتی خویش به دریائی که موجش بی نهنگ است
1 زمین خاک در میخانهٔ ما فلک یک گردش پیمانهٔ ما
2 حدیث سوز و ساز ما دراز است جهان دیباچه افسانه ما
1 دلا نارائی پروانه تا کی نگیری شیوهٔ مردانه تا کی
2 یکی خود را به سوز خویشتن سوز طواف آتش بیگانه تا کی
1 مثل آئینه مشو محو جمال دگران از دل و دیده فرو شوی خیال دگران
2 آتش از ناله مرغان حرم گیر و بسوز آشیانی که نهادی به نهال دگران