-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 دلا، رفت آنکه: وصل دلستانی داشتم روزی نشاید زنده بود اکنون که: جانی داشتم روزی
2 ز من پرسید شرح قصه یعقوب و یوسف را که پیر عشقم و عشق جوانی داشتم روزی
3 ز جورت این زمان افسانه ای دارم، خوش آن حالت که از لطف تو هر جا داستانی داشتم روزی
4 خدا را، چاره ای کن، پیش ازان روزی که بعد از من بصد افسوس گویی: ناتوانی داشتم روزی
5 چه بر من طعنه بی خانمانی می زنی، ناصح؟ من بی خانمان هم خانمانی داشتم روزی
6 دهن پر گفتگوی شوق و نتوان دم زدن با او مرا، یارب، چه شد؟ من خود زبانی داشتم روزی
7 هلالی، می رسد آهم بماه آسمان شبها بیاد آنکه: ماه مهربانی داشتم روزی