دلا در عشقبازی از امیر شاهی سبزواری غزل 169

امیر شاهی سبزواری

آثار امیر شاهی سبزواری

امیر شاهی سبزواری

دلا در عشقبازی ترک جان گفت، نکو کردی

1 دلا در عشقبازی ترک جان گفت، نکو کردی ز ناز و عیش بگذشتی، به داغ و درد خو کردی

2 پس از عمری بدست یار دادی ای فلک دستم کرم کردی، ولی وقتی که از خاکم سبو کردی

3 به جانی وصل جانان گر خریدی شاد باش ای دل چه آسان یافتی نقدی که عمری جستجو کردی

4 دلا دنبال آن چشم سیه دیگر چه می‌گردی؟ گر از هستی متاعی داشتی، در کار او کردی

5 به خون دیده رنگین ساختی رخساره شاهی به آخر در میان عاشقانش سرخ‌رو کردی

عکس نوشته
کامنت
comment