-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 دلا در عشقبازی ترک جان گفت، نکو کردی ز ناز و عیش بگذشتی، به داغ و درد خو کردی
2 پس از عمری بدست یار دادی ای فلک دستم کرم کردی، ولی وقتی که از خاکم سبو کردی
3 به جانی وصل جانان گر خریدی شاد باش ای دل چه آسان یافتی نقدی که عمری جستجو کردی
4 دلا دنبال آن چشم سیه دیگر چه میگردی؟ گر از هستی متاعی داشتی، در کار او کردی
5 به خون دیده رنگین ساختی رخساره شاهی به آخر در میان عاشقانش سرخرو کردی