1 دلا منشین درین ویرانه چون چغد سوی مرغان قدسی آشیان پر
2 بود گیتی درختی سر به سر شاخ ولی جمله سوی یک اصل رهبر
3 ز هر شاخی سوی آن اصل ره جوی چو آن را یافتی از شاخ بگذر
4 نباشد شیوه مرغان زیرک نشستن هر زمان بر شاخ دیگر
اولین نفری باشید که نظر میدهید ✨
1 چون سلامان را شد اسباب جمال از بلاغت جمع در حد کمال
2 سرو نازش تازگی را سر گرفت باغ لطفش رونق دیگر گرفت
1 اینکه گفتم حال فرزند نکوست کش به اصل خویش پیوند نکوست
2 آن که باشد بد سگال و بد سرشت در سرشت او هزاران خوی زشت
1 آن موسوس بر لب دریا نشست تا کند بهر تقرب آبدست
2 دید دریایی پر از ماهی و مار چغز و خرچنگش هزار اندر هزار
شماره موبایل خود را وارد کنید:
کد ارسالشده به
دیدگاهها **