دلا در باغ حسنش عندلیبم از جهان ملک خاتون غزل 928

جهان ملک خاتون

جهان ملک خاتون

جهان ملک خاتون

دلا در باغ حسنش عندلیبم

1 دلا در باغ حسنش عندلیبم نباشد غیر خار از گل نصیبم

2 بچیدند از چمن گل باز یاران ز گل محروم از جور رقیبم

3 دلم پردرد و غیر از شکّر او دوای دل نمی گوید طبیبم

4 جهان در کار عشقش کردم آخر چرا بر من رود جور از حبیبم

5 چو رفتم اختیار از دست در گوش کجا گیرد کنون پند ادیبم

6 به عشق روی گل در بوستانها سحر نالان به سان عندلیبم

7 شنیدستم غریبان می نوازی نظر فرما که در ملکت غریبم

عکس نوشته
کامنت
comment