1 دلا در نیک و بد بی اختیاری چنین آمد ز بدو فطرت آئین
2 بهر نیکی سزای آفرینی بهنگام بدی در خورد نفرین
3 اگر خود فی المثل مقدار کاهیست که بر احسان همی یابند تحسین
4 محاسب روز محشر چون کریمست میندیش از حساب تیره چندین
اولین نفری باشید که نظر میدهید
این شعر چه حسی در تو زنده کرد؟ برداشتت رو بنویس، تعبیرت رو بگو، یا پرسشی که در ذهنت اومده رو مطرح کن.
1 شاه عالم روز کین چون قصد دشمن میکند تیغش از یک تن دو و تیر از دو یک تن میکند
2 شاه شاهان جهان آنکو به گرز گاوسار شیرمردان را به گاه حمله چون زن میکند
1 دوش بی هیچ خبر کوکبه باد سحر بر در حجره من کرد بصدلطف گذر
2 حلقه بر در زد و چون باز گشادند درش اندر آمد ز در و غم ز دلم رفت بدر
1 باد بهار میوزد از روی مرغزار جان تازه میکند نفس باد نو بهار
2 چون بوی عنبرست بدم خاک بوستان چون آب صندلست برنگ آب جویبار
شماره موبایل خود را وارد کنید:
کد ارسالشده به