-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 دلا چو شیوه ی رندی نمی رود از پیش بجوی گنج سلامت ز کُنج خانه ی خویش
2 چه شکوه ها که ندارم ز دست نوش لبان که نوش می ندهند و همی زنندم نیش
3 چو خار نیزه شد این دشمنان طعنه گذار چو گل دو رویه شد این دوستان دشمن کیش
4 به زیر خرقه چه زنّارها که پنهان است فغان ز شیوه ی این صوفیان نا درویش
5 جراحت دل ما گر نمی کنی مرهم روا مدار فشاندن نمک مرا بر ریش
6 طریق اگر به سیاهی است گر به آب حیات خیال زلف و لبت می روند پیشاپیش
7 تصوری که به وصل تو دارد ابن حسام برون نمی رودش زین دل محال اندیش