-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 دل گفت: «رهِ زلف تو چون کوتاهی است» چون دید که نیست هر زمانش آهی است
2 در زلفِ تو میرفت و به زاری میگفت: «یا رب چه دراز و بس پریشان راهی است!»