1 ای دل چو غم عشق برای من و تُست سر بر خط او نه که سزای من و تُست
2 تو چاشنی درد نداری ورنه یک دم غم یار خون بهای من و تُست
1 چون شخص به نورِ ذکر بینا گردد موسی صفت او به طور سینا گردد
2 عیسی زبان در قدم و دم باشد در گنبد نیلگون مینا گردد
1 یا رب تو حلاوتی به جانم برسان وز هجر زمانه با وصالم برسان
2 جز تو همه ناقصند در عین وجود ای کامل مطلق به کمالم برسان
1 از لذّت این وجود مانع گردی بر عین کمال خویش صانع گردی
2 بر جمله جهانیان شود مسکن تو با لقمه و خرقه ای چو قانع گردی
شماره موبایل خود را وارد کنید:
کد ارسالشده به