ای دل، چو پیش آمد غمی، آن از قاسم انوار غزل 218

قاسم انوار

آثار قاسم انوار

قاسم انوار

ای دل، چو پیش آمد غمی، آن را فرج دان، نه حرج

1 ای دل، چو پیش آمد غمی، آن را فرج دان، نه حرج برخوان به پیش صابران کالصبر مفتاح الفرج

2 گر عاشقی آواره شو، گر صادقی بیچاره شو گر صابری غمخواره شو، کالصبر مفتاح الفرج

3 در راه باش و راه رو، درگاه و در بی‌گاه رو در عصمت آن شاه رو، کالصبر مفتاح الفرج

4 با غم بسازی هان و هان، تازنده مانی جاودان در گوش جان خود بخوان: کالصبر مفتاح الفرج

5 تا جان به جانان داده‌ایم، از هر دو عالم ساده‌ایم از بهر آن استاده‌ایم، کالصبر مفتاح الفرج

6 گر پیش آید زحمتی، بر جان خود نه منتی از حق شناس این رحمتی: کالصبر مفتاح الفرج

7 قاسم، اگر جان یافتی، از بوی جانان یافتی در صبر پنهان یافتی، کالصبر مفتاح الفرج

عکس نوشته
کامنت
comment