- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 دلی چو مشعل حسن تو فرد می خیزد که چون فغان من از درد می خیزد
2 نه مرد بادهٔ عشقی ، وکر نه در طلبت فغان ز جوش خم لاجورد می خیزد
3 مبین به عجز زلیخا، مصاف عشق است این که گرد فتنه ز بنیاد مرد می خیزد
4 به بزم کعبه روان کم نشین، کزان مجمع همیشه مردم بیهوده گرد می خیزد
5 اگر فسانه شمارم وگر ترانه زنم توگوش دار که از روی درد می خیزد
6 شهید مضطربی خاک شد مگر به رهت که بی نسیم ز راه تو گرد می خیزد
7 ترانه ای بشنو ، کز هزار نغمه تراز یکی چو عرفی دستان نورد می خیزد