1 دلبرا لذّت جوانی کو اندرین روز یار جانی کو
2 عیش و ذوقی که پیش ازین بودی گر بود نیز شادمانی کو
3 گر صدت مهربان بود ظاهر دلبری جانی نهانی کو
4 در جهانم گناه نیست بسی لیکن امّید آن جهانی کو
5 وعده ی وصل می دهد ما را چه کنم عمر جاودانی کو
اولین نفری باشید که نظر میدهید
این شعر چه حسی در تو زنده کرد؟ برداشتت رو بنویس، تعبیرت رو بگو، یا پرسشی که در ذهنت اومده رو مطرح کن.
1 صنما سنگ دلا سرو قدا مه رویا دلبرا حور وشا لاله رخا گل بویا
2 شیوه از چشم تو آموخت مگر نرگس مست روشنی از تو ربودست مه و خور گویا
1 دوش روی یار می دیدم به خواب آن خیال خواب بودم یا سراب
2 نیست از بخت جهان آن باورم کم به طالع تابد از وصل آفتاب
1 ای رخت آیینه ی لطف خدا زلف تو دلبند و لعلت دلگشا
2 پادشاه ملک حسنی از کرم رحمتی کن بر گدا ای پادشا
شماره موبایل خود را وارد کنید:
کد ارسالشده به