دلبر به هر چه گفت به از جهان ملک خاتون غزل 485

جهان ملک خاتون

آثار جهان ملک خاتون

جهان ملک خاتون

دلبر به هر چه گفت به قولش وفا نکرد

1 دلبر به هر چه گفت به قولش وفا نکرد با این دل رمیده به غیر از جفا نکرد

2 بیچاره دل به درد غمش شد اسیر و او از لطف خویش درد دلم را دوا نکرد

3 عهدی ببست با من بیچاره پیش ازین دل برد آن نگار و به عهدش وفا نکرد

4 دل برد و تن به دست بلای فراق داد آن بی حفاظ با من مسکین چه ها نکرد

5 دایم به خاک کوی وفایش نشسته ام بگذشت آن نگار و نظر بر گدا نکرد

6 گفتا مراد تو بدهم تنگ دل مشو لیکن مرادم از لب لعلش روا نکرد

7 با آنکه جز جفا ننمودی به حال من دانی که در جهانی چو جهان کس وفا نکرد

عکس نوشته
کامنت
comment