1 دل کو که به نامه شرح غم آغازم یا جان ز درد با سخن پردازم
2 از بیدلی و بیخبری کاغذ و کلک میگیرم و میگریم و میاندازم
1 با من لب تو چو زلف تو بسته چراست؟ چشم خوش تو خصم من خسته چراست؟
2 ابروی کمان مثالت اندر حق من گر نیست جفای چرخ پیوسته چراست؟
1 آتشروئی پریر در ما پیوست دی اب خم ببرد و عهدم بشکست
2 امروز اگر نه خاک پایش باشم فردا برون باد بماند در دست
1 من مهستیام بر همه خوبان شده طاق مشهور به حسن در خراسان و عراق
2 ای پور خطیب گنجه از بهر خدا مگذار چنین بسوزم از درد فراق