- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 دل داد دامن از کف تا زلف یار خود را هم روز ما سیه کرد هم روزگار خود را
2 چون صید دیده صیاد گیرد دلم تپیدن هرجا که بینم از دور عاشق شکار خود را
3 کس برنداشت هرگز چون نقش پا ز خاکم بر باد دادم آخر مشت غبار خود را
4 از سوز دل چنانم سرگرم در ته خاک کز آه بر فروزم شمع مزار خود را
5 این بار از فراقت بیرون نمیبرد جان مشتاق یافت ز آغاز انجام کار خود را