امیرعلیشیر نوایی

امیرعلیشیر نوایی

امیرعلیشیر نوایی
امیرعلیشیر نوایی

دل چو آید از فروغ برق از امیرعلیشیر نوایی غزل 40

غزل 40 ام از 379 غزلیات

دل چو آید از فروغ برق آن عارض به تاب

1 دل چو آید از فروغ برق آن عارض به تاب سوی خورشید آورد رو چون به سایه ز آفتاب

2 دل چو در گلشن فتاد از کوی او شد مضطرب بر زمین خشک ز آنسان کوفتد ماهی ز آب

3 از خیال طره وی می طپم در بیخودی چون کسی کز خواب آشفته جهد هر دم ز خواب

4 جانب هر کس کنی تعجیل الا سوی من گر چه باشد عمر را با هر کسی یکسان شتاب

5 پاره کن دل را که نقش آن عذار آید برون گل کشاده به بود گر غنچه باشد در نقاب

6 حلقه های زلفت از عارض همی تابند سر مثل اهل کفر کز ایمان نمایند اجتناب

7 قطره خوی بر لبت بیش آردم در دل طرب مزج آب آری فزون سازد نشاط اندر شراب

8 ساقی از جام لبالب زایلم کن هوش از آنک به که هم مست خراب افتم درین دیر خراب

9 گر همی خواهی که هر دم معنی ای رو آردت فانیا از خاک پای اهل معنی رو متاب

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر دل چو آید از فروغ برق آن عارض به تاب

شاعر شعر دل چو آید از فروغ برق آن عارض به تاب چه کسی است ؟

شاعر شعر دل چو آید از فروغ برق آن عارض به تاب امیرعلیشیر نوایی می باشد.

شعر دل چو آید از فروغ برق آن عارض به تاب در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 9 سروده شده است.

قالب شعر دل چو آید از فروغ برق آن عارض به تاب چیست ؟

قالب شعر دل چو آید از فروغ برق آن عارض به تاب غزل است

مضمون اصلی شعر دل چو آید از فروغ برق آن عارض به تاب چیست؟

این شعر در دسته‌بندی شعر فارسی, شعر قشنگ, شعر کوتاه, طبیعت, عاشقانه, مرگ, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن شعر فارسی, شعر قشنگ, شعر کوتاه, طبیعت, عاشقانه, مرگ, می‌نوشی است.