-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 دی به رهش فکندهام طفل سرشک دیده را در کف دایه دادهام کودک نورسیده را
2 بخت رمیده رام شد وحشت من تمام شد کان سر زلف دام شد پای دل رمیده را
3 از لب شکرین او بوسه به جان خریدهام زان که حلاوتی بود جنس گران خریده را
4 گر به سر من آن پری از سر ناز بگذرد بر سر راهش افکنم پیرهن دریده را
5 پرده ز رخ گشادهای ، داد کرشمه دادهای داغ دگر نهادهای لالهٔ داغ دیده را
6 دل به نگاه اولین گشت شکار چشم تو زخم دگر چه میزنی صید به خون تپیده را
7 چشم سیاه خود نگر هیچ ندیدهای اگر مست کمین گشاده را، ترک کمان کشیده را
8 زهر اجل چشیدهام تلخی مرگ دیدهام تا ز لبت شنیدهام قصهٔ ناشنیده را
9 هیچ نصیب من نشد از دهنش فروغیا چون به مذاق بسپرم شربت ناچشیده را