فروغی بسطامی

فروغی بسطامی

فروغی بسطامی
فروغی بسطامی

دی به رهش فکنده‌ام طفل از فروغی بسطامی غزل 37

غزل 37 ام از 549 غزلیات

دی به رهش فکنده‌ام طفل سرشک دیده را

1 دی به رهش فکنده‌ام طفل سرشک دیده را در کف دایه داده‌ام کودک نورسیده را

2 بخت رمیده رام شد وحشت من تمام شد کان سر زلف دام شد پای دل رمیده را

3 از لب شکرین او بوسه به جان خریده‌ام زان که حلاوتی بود جنس گران خریده را

4 گر به سر من آن پری از سر ناز بگذرد بر سر راهش افکنم پیرهن دریده را

5 پرده ز رخ گشاده‌ای ، داد کرشمه داده‌ای داغ دگر نهاده‌ای لالهٔ داغ دیده را

6 دل به نگاه اولین گشت شکار چشم تو زخم دگر چه می‌زنی صید به خون تپیده را

7 چشم سیاه خود نگر هیچ ندیده‌ای اگر مست کمین گشاده را، ترک کمان کشیده را

8 زهر اجل چشیده‌ام تلخی مرگ دیده‌ام تا ز لبت شنیده‌ام قصهٔ ناشنیده را

9 هیچ نصیب من نشد از دهنش فروغیا چون به مذاق بسپرم شربت ناچشیده را

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر دی به رهش فکنده‌ام طفل سرشک دیده را

شاعر شعر دی به رهش فکنده‌ام طفل سرشک دیده را چه کسی است ؟

شاعر شعر دی به رهش فکنده‌ام طفل سرشک دیده را فروغی بسطامی می باشد.

شعر دی به رهش فکنده‌ام طفل سرشک دیده را در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 13 سروده شده است.

قالب شعر دی به رهش فکنده‌ام طفل سرشک دیده را چیست ؟

قالب شعر دی به رهش فکنده‌ام طفل سرشک دیده را غزل است

مضمون اصلی شعر دی به رهش فکنده‌ام طفل سرشک دیده را چیست؟

این شعر در دسته‌بندی شعر فارسی, شعر کوتاه, عاشقانه, مرگ, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن شعر فارسی, شعر کوتاه, عاشقانه, مرگ, می‌نوشی است.
بنر